loading...
تارنگار عقاب جادویی
ParSa بازدید : 429 شنبه 10 تیر 1391 نظرات (7)

یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید:

  آیا میتوانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟

 برخی ازدانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند.

 برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند.

 شماری دیگر هم گفتند « با هم بودن در تحمل رنجها ولذت بردن از خوشبختی » را راه بیان عشق می دانند.

در آن بین، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریف کرد:

 یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند.

 آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند...

یک ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود.

 شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود.

رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترین حرکتی نداشتند.

 ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد...

همان لحظه، مرد زیست شناس فریادزنان فرارکرد و همسرش را تنها گذاشت.

 بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید.

ببر رفت و زن زنده ماند...

 داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد.

اما پسرپرسید : آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریادمی زد؟

 بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است!

پسرجواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که :

  عزیزم ، تو بهترین مونس من بودی. از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود...

قطره های اشک، صورت پسر را خیس کرده بود که ادامه داد:

 همه زیست شناسان میدانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار میکند.

پدر من در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد واورا نجات داد.

 این صادقانه ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط vahid در تاریخ 1348/10/11 و 22:17 دقیقه ارسال شده است

بسیار عالی بود شکلکشکلک

این نظر توسط ندا در تاریخ 1348/10/11 و 7:54 دقیقه ارسال شده است

خیلی خیلی زیبا بود.مخصوصا برای زیست شناسی مثل من

این نظر توسط angel.n در تاریخ 1348/10/11 و 14:33 دقیقه ارسال شده است

واقعا داستان زیبایی بود... من که تحت تاثیر قرار گرفتمشکلکشکلکشکلک

این نظر توسط Ezio Auditore در تاریخ 1348/10/11 و 16:30 دقیقه ارسال شده است

That was quite fantastic.Grazie, amico , for this lovely story.شکلک

این نظر توسط در تاریخ 1348/10/11 و 21:46 دقیقه ارسال شده است

آپم وقت کردی بیاشکلکشکلکشکلکشکلکشکلک


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    وبلاگم رو چطور می بینید؟
    کدام یک از اسم های زیر رو برای تارنمای آیندم انتخاب می کنید؟!
    آمار سایت
  • کل مطالب : 203
  • کل نظرات : 355
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 40
  • آی پی امروز : 41
  • آی پی دیروز : 36
  • بازدید امروز : 72
  • باردید دیروز : 82
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 569
  • بازدید ماه : 2,527
  • بازدید سال : 43,492
  • بازدید کلی : 482,601
  • کدهای اختصاصی
    نایت اسکین-ابزار گوکل پلاس
    بزرگترین منبع ابزار های وبلاگ نویسی ، نایت اسکینآپلود فایل و تصویر
    Review http://www.magiceagle.rzb.ir/ on alexa.com

    بهترين كدها در صبادانلود