loading...
تارنگار عقاب جادویی
ParSa بازدید : 407 چهارشنبه 02 اسفند 1391 نظرات (0)

دختر و پیرمرد

 

 فاصله دختر تا پیر مرد یک نفر بود ؛ روی نیمکتی چوبی ؛ روبه روی یک آب نمای سنگی .

 پیرمرد از دختر پرسید :

 - غمگینی؟

 - نه .

 - مطمئنی ؟

 - نه .

 - چرا گریه می کنی ؟

 - دوستام منو دوست ندارن .

 - چرا ؟

 - جون قشنگ نیستم .

 - قبلا اینو به تو گفتن ؟

 - نه .

 - ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم .

 - راست می گی ؟

 - از ته قلبم آره

 دخترک بلند شد پیرمرد را بوسید و به طرف دوستاش دوید ؛ شاد شاد.

 چند دقیقه بعد پیر مرد اشک هاش را پاک کرد ؛ کیفش را باز کرد ؛ عصای سفیدش را بیرون آورد و رفت....

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    وبلاگم رو چطور می بینید؟
    کدام یک از اسم های زیر رو برای تارنمای آیندم انتخاب می کنید؟!
    آمار سایت
  • کل مطالب : 203
  • کل نظرات : 355
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 40
  • آی پی امروز : 59
  • آی پی دیروز : 74
  • بازدید امروز : 153
  • باردید دیروز : 215
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,234
  • بازدید ماه : 3,548
  • بازدید سال : 29,524
  • بازدید کلی : 468,633
  • کدهای اختصاصی
    نایت اسکین-ابزار گوکل پلاس
    بزرگترین منبع ابزار های وبلاگ نویسی ، نایت اسکینآپلود فایل و تصویر
    Review http://www.magiceagle.rzb.ir/ on alexa.com

    بهترين كدها در صبادانلود