loading...
تارنگار عقاب جادویی
ParSa بازدید : 1321 یکشنبه 31 اردیبهشت 1391 نظرات (1)

 


 

(لغت لاتین ومپایر (vampire) به معنی خون آشام در اصل یک واژه ی صرب محسوب می شود، با تلفظ ومپیر. در زبان صرب ها وَم یعنی دندان و پِیر یعنی نوشیدن. ومپیر با تلفظ انگلیسی ومپایر یعنی کسی که با دندان می آشامد( واژه ی دمپیر، Dhampir، که در سینما به عنوان بچه ی خون آشام به کار می رود هم یک واژه ی آلبانیایی است دقیقا با همین ترکیب)

 

حالا « موجودی که با دندان می نوشد » چه جور موجودی بوده است؟ جوابش برمی گردد به افسانه های اسلاو که به روایت دایره المعارف بریتانیا به موجودی خونخوار گفته می شد. تصور دیگری از اینکه این موجود چه ماهیتی دارد؛ انسان است یا موجودی دیگر؟ در همین جهان زندگی می کند یا از آن جهان به زندگی بازگشته است؟ خون را برای چه هدفی می خورد؟ و جواب سوالاتی از این دست را نخواهیم دانست.

چیزی که ما میدانیم ظهور یک فرمانروای سنگدل در رومانی در قرن پانزدهم ( ولاد سوم، معروف به « ولاد به میخ کشنده» )، یک کنتس پولدار دیوانه در مجارستان در قرن شانزدهم ( الیزابت بتوری) و دو قاتل زنجیره ای در صربستان در قرن هجدهم ( پیتر پلگوویتز و پاول آرنولد) بود که هرکدامشان در زمان خود به عنوان یک قاتل روانی خونخوار، شهرتی به هم زدند و هرکدام به افسانه ی خون آشام پیزی اضافه کردند.

مثلا ولاد سوم، چون بیماری پرفوریا ( حساسیت شدید به نور) داشت و کمتر از قصرش بیرون می آمد، ماجرای نور ترسی خون آشام ها را ساخت. الیزابت بتوری که رعایایش را به قصرش می برد و آنها را سلاخی می کرد، اختلالات روانی را به افسانه ی خون آشام ها افزود. در مورد دوقاتل رنجیره ای قرن هجدهم که در صربستان اعدام شدند، چون بعد از مرگشان قتل ها متوقف نشد، عقیده ی جاودانی بودن خون آشام ها و بازگشتشان از آن دنیا شکل گرفت.

دهه های 1720 و 1730 در صربستان به « عصر ترس از خون آشام» معروف شده.

یک افسانه ی محلی هر چقدر هم ترسناک باشد، برای فراگیر شدن نیاز به دستان یک نویسنده دارد. شاعران آلمانی اولین کسانی بودند که پیشقدم شدند. تولین اثر ادبی با موضوع خون آشام، در سال 1748 سروده شد. بعد هم شاعران دیگر آنقدر روی سوژه کار کردند تا گوته ی معروف از راه سر رسید و در سال 1797 منظومه ی « عروس کورینث» را سرود که داستان زن جوانی بود که از گور برمی گشت تا نامزدش را ببیند و بعد که متوجه بی وفایی او و سر و سرّش با دلبرهای زنده شد، دیوانه شد و تبدیل به خون آشام شد. توی این دسته اشعار، ماجرا بیشتر حول محور دوگانه ی مسیحیت/ بی ایمانی می گردد که معلوم است واکنشی بوده به رواج دین های جدید در مسیحیت و تنبیه و تحذیری که کلیسا نسبت به این بدعت گذار ها می داده.

ورود خون آشام به ادبیات انگلیسی، کار لرد بایرون شاعر بود. بایرون که خودش هم در زندگی واقعی شخصیتی عجیب و غریب داشت، در سفر های خود متعددش به شرق اروپا با مفهوم خون آشام آشنا شد و در سال 1813 از لغت خون آشام استفاده کرد. اولین کسی که داستانی درباره ی خون آشام ها نوشت، دوست صمیمی بایرون و پزشک مخصوص او، جان ویلیام پولیدوری بود که در سال 1819 رمانی با مضمون « خون آشام » نوشت و در آن خون آشامی به اسم لرد روتون را معرفی کرد که به گفته ی خودش از روی شخصیت لرد بایرون ساخته شده بود. ( کلا بایرون بر گردن ادبیات ترسناک حق بزرگی دارد. او علاوه بر معرفی خون آشام ها با دست انداختن ماری شلی، محرک او برای نوشتن رمان « فرانکشتاین» هم بود.)

داستان یکی از معروف ترین خون آشام های دنیای ادبیات ( که بعدها به دلیل علاقه ی ژاپنی ها به او معروف شد) سال 1872 نوشته شد. این خون آشام زن بود و « کارمیلا » نام داشت. اخلاقیات او با دراکولا( که بعدا منتشر شد) کاملا متفاوت بود. او از خونخواری خودش در عذاب بود، منزوی و دور از جمع زندگی می کرد .

ایده ی موجود شر و نامیرایی مثل خون آشام، آنقدر برای ادیبان قرن نوزدهم انگلیس جذاب بود که خیلی زود درباره ی خون آشام ها داستان های زیادی ساخته شد و در واقع ژانر را ارتقا دادند؛ تا جایی که حتی در داستان ملودرام « بلندی های بادگیر» امیلی برونته هم که محتوایی به کل متفاوت دارد، میبینیم شخصیت اصلی داستان(هیثکلیف) به خدمتکار خانه اش مشکوک است که آیا او خون آشام است یا نه؟

عاقبت ظهور یک نویسنده ی ایرلندی به نام برام استوکر و کتابی که او با عنوان « دراکولا » نوشت (1897) به یکباره اسطوره را ارتقا داد که تصویر دراکولا به عنوان نماد یک خون آشام کلاسیک در اذهان ماندگار شد. دراکولای برام استوکر، نه تنها موجودی دیوانه و خشن نبود، بلکه بسیار مودب و مبادی آداب هم بود. کتابخانه ای بزرگ داشت و بر درگذشت دوستانش طی قرون متمادی حیاتش افسوس می خورد. این یعنی که دیگر قلمرو فعالیت خون آشام ها دنیای تیره و تار شیطانی نبود بلکه افراد موقر هم میتوانستند یک خون آشام باشند.)

 


 

« مقاله از مجله ی دانستنیها. با تخلیص.

 

 

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط sany در تاریخ 1392/06/03 و 13:43 دقیقه ارسال شده است

مرسی!!!عالی بودشکلک


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    وبلاگم رو چطور می بینید؟
    کدام یک از اسم های زیر رو برای تارنمای آیندم انتخاب می کنید؟!
    آمار سایت
  • کل مطالب : 203
  • کل نظرات : 355
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 40
  • آی پی امروز : 43
  • آی پی دیروز : 74
  • بازدید امروز : 92
  • باردید دیروز : 158
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 250
  • بازدید ماه : 250
  • بازدید سال : 41,215
  • بازدید کلی : 480,324
  • کدهای اختصاصی
    نایت اسکین-ابزار گوکل پلاس
    بزرگترین منبع ابزار های وبلاگ نویسی ، نایت اسکینآپلود فایل و تصویر
    Review http://www.magiceagle.rzb.ir/ on alexa.com

    بهترين كدها در صبادانلود